پایگاه تحلیلی خبری پاوه پرس چهارشنبه هفته گذشته بود که رییس پلیس فتای استان کرمانشاه در گفتگویی با ایرنا اظهار داشت که ” با وجود اینکه کرمانشاه از بسیاری استان های دگر امنیت بهتری دارد، اما متاسفانه آن احساس امنیت به چشم نمی خورد “. اگر چه بر اساس آمارهای امنیتی وضعیت استان جایگاه نرمالی دارد، اما آنچه که روح و روان مردم کرمانشاه را تحت شعاع قرار داده و به معنای ملموستر آزار میدهد، حوادث هولناکی است که اعتماد، اطمینان اجتماعی و خانوادگی را با بحران روبرو میکند. چه اینکه بخش قابل توجهی از آمار قتلهای استان کرمانشاه به قتلهای خانوادگی و خویشاوندکُشی باز میگردد. فقط در همین هفته فضای خبری استان متاثر و متالم از وقوع ۵ فقره قتل! بوده که دو مورد از آن به قتل خانوادگی و به اصلاح خویشاوندکشی باز میگردد. قتل سه زن به دست داماد سابق، قتل مادر به دست پسر و قتل یک متهم مخل نظم با شلیک یک سرباز ناجا. از همه اینها هولناکتر اما قتل خانوادگی در شهرک پردیس بوده است. جامعه وقتی این سطح از جنون را در فردی میبیند که علیرغم پیوستگی اجتماعی (به عنوان مثال قاتل خبر دیروز، همسر، خواهرزاده و شوهر خواهر بوده) و با وجود اطمینان کامل (میهمانی و اتراق شبانه در منزل مادر مقتول) با کلت نیمه شب سه نفر از اقوام میزبان خود را به قتل میرساند حتما میزان ویران کننده ای از آسیب در اعتماد و اطمینان اجتماعی را در جامعه قومی و هسته محور مانند استان کرمانشاه را در بر خواهد داشت. اینکه این سطح از بی رحمی، از خود بیگانگی و انقطاع را در فرزند کم سن و سالی پدید آید که مادر خود را به قتل برساند جای هشدار و نگرانی نه از بعد روانشناختی و جرم شناسی بلکه از منظر جامعه پژوهی دارد. پیامد روانی و ذهنی این دست حوادث منتج به حس ناامنی به واسطه هجوم به لایههای بنیادی و اخلاقی است که احساس ناامنی و ترس را با ضریب بیشتری بر فضای استان حاکم میکند. از بعد رسانهای، وقوع قتل ذاتا دارای ارزش خبری از نوع بهت آوری است و بسته به تعداد آن، نوع قتل و میزان مجاورت فرهنگی با منطقه وقوع قتل، می تواند عواملی برای برجسته شدن در فضای خبری باشد. از این رو وقوع قتلهای چند نفره و از نوع اجتماعی یا خانوادگی به ویژه در استانهایی نظیر کرمانشاه که پیوستگی های خانوادگی گسترده را همچنان با خود به همراه دارند با بازتاب و واکنش بیشتر و گستردهتری همراه میشود که اخبار کشور را نیز تحت شعاع خود قرار میدهد. بازتاب و نشر گسترده چنین اخباری در فضای رسانهای، نام کرمانشاه را به عنوان محل وقوع قتل و ملزومات آن (جسارت و خشم کنترل نشده، دسترسی آسان به اسلحه و مشکلات اجتماعی و اقتصادی) مطرح میکند و بازخورد این اخبار، ناامنی و پدیداری نگرش منفی نسبت به استان کرمانشاه در کشور بوده است. از بعد اجتماعی، خویشاوندکشی طی سالهای گذشته در استان کرمانشاه رو به افزایش گذاشته که ارتباط مستقیمی با افزایش مشکلات اقتصادی و مسائل مالی و معیشتی داشته است. اگرچه در استان کرمانشاه بخشی از این قتلها به اختلافات مالی و ملکی باز میگردد. فقر، بیکاری و پدیداری ناهنجاریهای اجتماعی به ویژه طلاق و اعتیاد گامهای دومینوار برای ویرانی بنیان خانوادهها بوده اند. پس از این مراحل، روحیه انتقام طلبی و تبعیض اجتماعی نقش برجستهای در وقوع چنین قتل هایی موثر بوده کما اینکه اغلب قربانیان این قتلها زنان بوده اند. واکاوی و ریشهیابی قتلهای خانوادگی در استان البته نیاز به پژوهشی دغدغه مندانه از سوی نهادها و دستگاههای مربوطه دارد، اما نکته این است که دستگاههای عریض و طویل فرهنگی و عقیدتی که بر ارتباط داشتن با تمام شئونات عمومی و اجتماعی تاکید دارند، چرا مسئولیت خود در قبال پرورش چنین جامعهای را برنمیتابند؟!. چرا دغدغهای در مجامع دانشگاهی، پژوهشی و علمی در ریشه یابی چاره جویانه این حوادث اعتماد سوز و اطمینان زدا وجود ندارد؟! مظلومیت استان کرمانشاه بیش از آنکه از ناحیه انتشار فضای ناامنی و اخبار ناامن کننده باشد از فراموشی مسئولیتها در قبال مسائل اجتماعی و فرهنگی و پذیرش آگاهانه و چاره جویی هوشمندانه آن بوده است
نظرات